کمیته ثبت پرندگان ایران Iran Bird Records Committee

گردآوری، ساماندهی و انتشار ثبت گونه های جدید و پرندگان کمیاب ایران To collate, ratify and publish bird records on Iranian rarities

کمیته ثبت پرندگان ایران Iran Bird Records Committee

گردآوری، ساماندهی و انتشار ثبت گونه های جدید و پرندگان کمیاب ایران To collate, ratify and publish bird records on Iranian rarities

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

افزودن نام کُلنگ برای درناها

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۸ ب.ظ

افزودن نام کُلنگ برای درناها

Persian name of Cranes

 

یکی از واژه های ریشه دار فرهنگی تا حدود 50 سال پیش، نام پارسی "کُلنگ" بود که واژه ای پهلوی و با آوانگاری Kulang شناخته شده است. این نام تقریبا در همۀ فرهنگ های لغت نیز به آن اشاره شده است. در فرهنگ لغت دهخدا، کلنگ را پرنده ای کبودرنگ، دراز گردن و بلندپرواز دانسته اند که دارای پروازی منظم، قطاری و V شکل است. در فرهنگ عمید به دم کوتاه و پرواز مثلثی آن نیز اشاره شده است. در فرهنگ معین با نام عربی غرنوق برابر دانسته شده است.

 

در کتاب جرویس رید (1337)، نام کلنگ به طور رسمی برای گروهی از پرندگان با نام انگلیسی Crane به کار رفته بود. همچنین بر اساس پژوهش انجام شده برای نامهای محلی پرندگان در ایران، در بسیاری از گویشهای ایران، نام کُلنک و قُلنگ و قولنگ و غازقولنگ به کار می رود.

 

با نگاهی به سروده های شاعران پارسی، می توان دید که نام نام "کَلنگ" یکی از نامهای پرتکرار در سروده های آنان بوده است که در زیر آورده می شوند.

 

کلنگ اند شاهان و من چون عقاب

و یا خاک و من همچو دریای آب.

چو بگذشت از تیره شب یک زمان
خروش کلنگ آمد از آسمان.
کنون ز آسمان خاست بانگ کلنگ
دل ما چرا کردی از آب تنگ. (فردوسی)


دشمن تو ز تو چنان ترسد
که ز باز شکاردوست کلنگ.


به باد حمله بهم برزنی مصاف عدو
چنانکه باز بهم برزند صفوف کلنگ.

تا گریزنده بود سال و مه از شیر گوزن
تاجدائی طلبد روز و شب از باز، کلنگ. (فرخی)


شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار باشه ونج است و کبوتر. (عنصری)


وقت سحرگه کلنگ تعبیه ای ساخته ست
وز لب دریای هند تا خزران تاخته ست
.
شبگیر کلنگ را خروشان بینی
در دست عبیر و نافه ٔ مشک به چنگ
.
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان در جبال
چون کلنگان در هوا و همچو طاوسان به کوی. (منوچهری)


جغد که با باز و با کلنگ بکوشد
بشکندش پر و مرز گردد لت لت. (عسجدی)


دگر دید مرغی به تن خوب رنگ
بزرگیش هم بر نهاد کلنگ. (اسدی)


اندر هوا قطار خروشان کلنگ بین
چون بر طریق تنگ یکی گشن کاروان. (قطران)


چون بیاشفت بر کلنگ در ابر
گم شود راه بر پرنده کلنگ.

از بی گنهان بدل مکش کینه
همچون ز کلنگ بی گنه طغرل.
چرا به بانگ و خروش و فغان بی معنی
کلنگ نیست سبکسار و ما سبکساریم. (ناصرخسرو)


عامیان صف کشند همچو کلنگ
لیک ز ایشان چو باز ناید جنگ
.
شبگیر زند نعره کلنگ از دل مشتاق
وز نعره زدن طعنه زند نعره زنان را
.
چون کبوتر نشوم بهره ٔ کس بهر شکم
گردن افراشته زانم ز همالان چو کلنگ. (سنائی)


بدخواه تست مردم و چون مردم از قیاس
از پیل تا به پشه و از صعوه تا کلنگ.
از تربیت نمودن تو مهتر کریم
روباه شیر گردد و صعوه شود کلنگ.
نمرود برگذشت به پرواز کرکسان
ز آنجا که پیش از آن نپرد کرکس و کلنگ. (سوزنی)

 

بنابر این، برای پاسداشت نامهای تاریخی-فرهنگی، در فهرستهای پرندگان ایران، نام "کلنگ" برای درناها و به عنوان نام دوم در داخل پرانتز افزوده می شود.

 

*****

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۰۹
ابوالقاسم خالقی زاده رستمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی